روح مجرد
نویسنده:
سیدمحمدحسین حسینی طهرانی
امتیاز دهید
نهایت سیر هر موجودی فنای در موجود برتر و بالاتر از خود است. یعنی فنای هر ظهوری در مظهر خود و هر معلولی در علت خود و در نهایت سیر انسان کامل که همه قواد استعدادهای خود را به فعلیت رسانیده است، فنای در ذات احدیت است و فنای در ذات الله است و فنای در هو است، و فنای در مااله اسم اله و لا رسم له می باشد . انسیت غایت سر هر موجودی و غایت سیر مقصود در انسان کامل، و غیت سیر انبیا و مرسلین و ائمه طیبین صلوات الله و سلام علیهم و منظور و مراد صحیح از معرفت و نتیجه سلوکه و سیر به سوی مقام مقدس او ، و سیر عملی عرفانی و بحثهای علمی عرفا باالله علت اسماوهم، نه چیز دیگر. کار خوب در خارج از شخص خوب سر میزند، یعنی از شخص الهی و موجود و صاحب یقین. دراینصورت آن امر در خارج منشا اثر خواهد شد و ثمرات نیکو خواهد داد. اما اگر از شخص منغمر در کثرات سر زند که مستلزم غفلت از نفس و خدا و عرفان الهی و خلوت و حضور قلب در حال نماز بود، دیگر آن امر، امر مستحسن نیست، آن امر آلوده و زشت است. گرچه ظاهرش چشمگیر باشد و نزد افکار عمومی مردم و عامه خلایق از بهترین مثوبات به حساب آید. به علت آنکه نتیجه تابع اخس مقدمین است. یعنی تابع پست ترین از مقدمات. و هنگامی که کاری به ظاهر در خارج از تمام شرایط حسن و زیبایی آراسته بود ولی عامل، آنرا از روی ریا و یا هوای نفس ویا مقاصد غیر الهی انجام دهد، آن عمل در حقیقت زشت است نه زیبا و اثر مفید و نیکو از خود بجای نمی گذارد و مفید نخواهد شد. گرچه آرا و افکار عمومی آن را خوب و زیبا به شمار آورد.زیرا مناط، واقعیت آنست که خراب است و در نزد خداوند و موقت قیامت مقبول نخواهد شد. کار زیبا از شخص زیبا صورت می گیرد نه از شخص نازیبا، گرچه در خارج به صورت ظاهر خود را به انواع و اقسام پیرایه هایی از زیبایی وصله زده باشد . سرمه بر چشم کور، وی را بینا نمی کند و وسمه بر ابروان نابینایان اثری در دید و نور چشمانشان بجای نمی نهد.
بیشتر
آپلود شده توسط:
Reza
1388/05/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی روح مجرد
بیچاره دلم در غمِ بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر رهِ عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
روزی به دعوت دوستی در مجلس وعظی نشستم،جمعیت مشتاق خیره به استاد و در انتهای هر جمله ندای" سپاس استاد "سر میداد.
آنقدر محو تماشای مستمعین بودم که تنها فهمیدم بحث بر سر بررسی نظریه های نیچه است.
پس از پایان مجلس از طرف دوستمان در محضر جناب استاد به ایشان معرفی شدیم و زمان خداحافظی متوجه شدم جملگی به پشت ! (یعنی رو به جناب استاد) به سمت در عزیمت میکنند و به فواصل اندکی زیر لب از ایشان سپاس میدارند،اعتراف میکنم که آنجا کمی از برملا شدن سیئاتم توسط نگاه نافذ استاد ترسیدم !!! (اما هیچ گاه فراموش نمیکنم آن خاطره ی پشت و رو رفتن را و خنده هایی که در سینه خفه ماند)
دوستان این کتابهایی که اینجا درج میشود رضایت مولف رادارد یا نه؟
ممنون میشم پاسخ بدید